غریزه زندگی
زندگی را اگر بر دو قسم تقسیم کنیم ،یکی زندگی مادی و دیگری زندگی ذهنی می توانیم تقسیم کنیم ،البته این نوع ساده سازی است و زندگی ساحت های دیگری هم می تواند داشته باشد ،و این دو بعد از زندگی ذهنی و جسمی می بایست به شکلی به همدیگر مربوط شوند و باهم دیگر در ارتباط باشند ، اینجاست مسله غریزه که رابطی است بین زندگی جسمی و همین طور ذهنی ،
بنابراین شاخت غرایز شاید ما را به دنیای روانکاوی و همین محدوده عمل روانشناسی بالینی بیشتر هدایت کند ،اگر مشکلات زندگی چه در بعد سازگاری و چه در بعد مشکلات زناشویی ،و حتی افسردگی و شاید حملات اضطرابی و پانیک را به درستی بررسی کنیم ،و شاید زندگی انسان های موفق و حتی انسان های بسیار مسله دارو حتی افراد خطرناک در تاریخ را بررسی کنیم ،می توانیم در حد فاصل جسم و ذهن که غریزه آنها را پر می کند فهم های قابل توجهی از این ماجرا بدست بیاوریم .
چندین غریزه در این بین در تکاپو هستند تا مقدار انرژی موجود در آدمی را به خود اختصاص دهند فجایگاه این انرژی روانی را اگر در جسم بدانیم ،محل مصرف آن در جایی است که ذهن می خواهد .
معرکه از جایی شروع می شود که میزان انرژی روانی بصورت ثابت و یک دست در همه غرایز توضیع نمی شود ،شاید تفاوت های فردی آدمی هم اجبارا در میزان توضیع این انرژی روانی لیبیدو در غرایز بصورت ناهمگن به وجود آمده باشد .
بین خوشبختی و بدبختی و بی تفاوتی و حساسیت و تحمل رنج ف گریز و فرار مناقشه صلح و خر خواهی شر و نگون بدبختی آدمی شاید فقط میزان توضیع این مقدار انژی فاکتور مهمی باشد
بعنوان انسان شاید در اوایل این پخش شدن انرژی و قدرت گرفتن غرایز بتوانیم مقداری اختیار داشته باشیم که اگر درست استفاده نکنیم فدیگر مهار آن برای مان سخت است.
بر فرض در مسله خیانت زناشویی غریزه جنسی به میزان بیشتری انژی صرف خود و لذت بردن می کند فاصلا این انزی روانی برای لذت بردن آدمی است ف به نظر من شاید اصلا از زندگی در مراحل پایین لذت از زندگی باشد و لذت از زیستن.
حال در مسله خیانت غریزه جنسی جلو دار این امر مهم می شود و مداوما حق خودش می داند که نیروی بیشتر و بودجه بیشتری بخوهد تا بین بدن و ذهن این غریزه فرد را به تعادل برساند .
پس غریزه رابط بین جسم و ذهن می تواند باشد ، اگر غریزه پرخاشگری را تصور کنیم ف به نظر شما چطور می توانیم آن را توجیه کنیم ،
اگر شما یک روانکاو یا یک روانشناس بالینی و یا یک دانشجوی روانشناسی و یا هر فرد علاقمند به انسان و انسان شناسی باشید فبه نظر شما چرا فرد با مسله پرخاشکری می تواند مسله ساز باشد .
روانکاوی چگونه می تواند پرخاشگری را اصلاح کند؟
اگر دو غریزه مهم را در ادمی تصور کنیم فیعنی غریزه زندگی و مرگ ،آنگاه می توانیم ،پرخاشگری را در حیطه غزیزه مرگ تصور کنیم فنمود عینی اذت از پرخاشگری و ابراز آن و سپس رسیدن به تعادل پس از پرخاش ،همان اصل تعادل جویی است.
دکتر روانشناس خوب در اندیشه را چطور پیدا کنیم ؟
دکتر محمد کاظم جواهری روانشناس بالینی
مشخصات
